ما اسیر تیره رفتاری خویشیم
مختصر در ساده انگاری خویشیم
ما غلام کاهلان شیک پوشیم
ژنده پوش جاعلان کم فروشیم
ما سیاهی لشکر بادیم و طوفان
دم به دم در محضر امیال پوچیم
کو کنام امن و بی درنده خویی
کز برون اش می وزد باد به مویی
کو سیاحت در وجود صلح جویی
برکه ای، برگی، گلی یا مهرجویی
کو محبت بر یتیمان و اسیران
گوشه چشمی بر گل بی برگ و بویی
ما اسیریم و به زنجیریم و رنجور
میکشیم افسار خفت بر غروبی